مادر من مادر من تو یاری و یاور من
مادر چه مهربونه درد منو میدونه
بی عذرو بیبهونه قصه برام میخونه
مادر من مادر من تو یاری و یاور من
مادر مهربونم قدر تو رو میدونم
تو با منی همیشه من برگم و تو ریشه
مادر من مادر من تو یاری و یاور من
مادر من فقط یک چشم داشت. من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت
یک روز اون اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره
خیلی خجالت کشیدم. آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه ؟
به روی خودم نیاوردم، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم و فورا از اونجا دور شدم
روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت، هووو، مامان تو فقط یک چشم داره!
فقط دلم میخواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم.
کاش زمین دهن وا میکرد و منو ، کاش مادرم یه جوری گم و گور میشد
روز بعد بهش گفتم، اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال کنی چرا نمی میری ؟!!!
اون هیچ جوابی نداد....
حتی یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکر نکردم، چون خیلی عصبانی بودم.
احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت
دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ کاری با اون نداشته باشم
سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم
اونجا ازدواج کردم، واسه خودم خونه خریدم، زن و بچه و زندگی
از زندگی، بچه ها و آسایشی که داشتم خوشحال بودم
تا اینکه یه روز مادرم اومد به دیدن من
اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه هاشو
وقتی ایستاده بود دم در، بچه ها به اون خندیدند
و من سرش داد کشیدم که چرا خودش رو دعوت کرده که بیاد اینجا اونم بی خبر
سرش داد زدم، چطور جرات کردی بیای به خونه من و بچه ها رو بترسونی؟!
گم شو از اینجا! همین حالا
اون به آرامی جواب داد، اوه خیلی معذرت میخوام.
مثل اینکه آدرس رو عوضی اومدم، و بعد فورا رفت و از نظر ناپدید شد
یک روز، یک دعوت نامه اومد در خونه من در سنگاپور
برای شرکت در جشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه
ولی من به همسرم به دروغ گفتم که به یک سفر کاری میرم
بعد از مراسم، رفتم به اون کلبه قدیمی خودمون البته فقط از روی کنجکاوی
همسایه ها گفتن که اون مرده
ولی من حتی یک قطره اشک هم نریختم اونا یک نامه به من دادند که اون ازشون خواسته بود که به من بدن
ای عزیزترین پسر من، من همیشه به فکر تو بوده ام.
منو ببخش که به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم
خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میای اینجا
ولی من ممکنه که نتونم از جام بلند شم که بیام تو رو ببینم
وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینکه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم
آخه میدونی ... وقتی تو خیلی کوچیک بودی، تو یه تصادف، یک چشمت رو از دست دادی
به عنوان یک مادر، نمی تونستم تحمل کنم و ببینم که تو داری بزرگ میشی با یک چشم
بنابراین چشم خودم رو دادم به تو
برای من اقتخار بود که پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور کامل ببینه
با همه عشق و علاقه من به تو
مادرت
اشعار زیبای سهراب سپهری .... ادامه مطلب...
چه کسی میگوید که گرانی اینجاست؟ دوره ارزانی است؟ چه شرافت ارزان! تن عریان ارزان! و دروغ از همه چیز ارزانتر آبرو قیمت یک تکه نان و چه تخفیف بزرگی خورده است قیمت هر انسان!!!!!!!
________$$$$$$$_$$ $$$$
_________$$$$$$$$$$$$$$$$$__ $$$$
_____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_ _$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$
___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$ $$$$
__$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
__$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$_$ $$
__$$$_$$_$$$$$$$$____$$$$
_$$$$$_$$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$__$$$$$$$$$
$_$$$$$$___$$$$$$$$
_$$$$$$$$$__$$$$$$$
$_$$$$$$$$___$$$$$$
$$_$$$$$$$$___$$$$$
$$$_$$$$$$$$__$$$$$$
_$$$_$$$$$$$$$_$$$$$
$$$$$ __$$$$$$$$_$$$$
$$$$$$$ __$$$$$$$$$__$
$_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$
$$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$
$$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$
$__________$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$
$______________$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$
$________________$$$$$$$$$$$$ $$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$ $$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$
__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$
$__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$ $$
_$$$__$$_$$________$$$$$$$$$ $$
_$$$_$$_____________$$$$$$$$ $$
_$$_$$______________$$$$$$$$ $$
_$$$$________________$$$$$$$ $$$
_$$$$________________$$$$$$$ $$$
__$$$_________________$$$$$$ $$$
$_____________________$$$$$$ $$$
$_____________________$$$$$$$ $$$
$____________________$$$$$$$ $$$$$$$
$____________________$$$$$$$ $$__$$$$$$
$___________________$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$__ $$$$$$$$$$$$ $$$$
شب است ?کلنجار میروم.....
با خودم ?با دلتنگیهایم....?
با قلبِ لِه شده ام...
با غُرورِ شکسته ام....?
سراغش را بگیرم.. ...?
نگیرم..?بگیرم.. ...?
نگیرم.....?
نزدیکِ صبح است.. ...?
دل را به دریا زدم.....
مشترکِ موردِ نظر در حالِ مکالمه میباشد!!!!
آدمک آخردنیاست بخند...
آدمک عشق همین جاست بخند...
دسته خطی که توراعاشق کرد...
شوخی کاغذی مابودبخند...
آدمک خرنشوی گریه کنی...
کل دنیا سراب است بخند...
آن خدایی که بزرگش خواندی...
به خدامثل توتنهاست بخند...
چشمانتظاران خسته! آخر یکى خواهد آمد
گرد و غبار نشسته! آخر یکى خواهد آمد
تا دستهاى جدایى کوتاه گردد، سرانجام
شمشیرهاى شکسته! آخر یکى خواهد آمد
تا تیره شام بلند یلدا بسوزد سحر از
ققنوسهاى خجسته، آخر یکى خواهد آمد
آه اى زمین شقاوت، از ابرهاى شفاعت
پیوسته پُر، یا گسسته، آخر یکى خواهد آمد
زین پیش در چشمهایش دشتى غزل مىرمیدند
از آن غزالان رسته، آخر یکى خواهد آمد
.: Weblog Themes By Pichak :.